رمان عاشقانه و مشهور «قصه‌ عشق» (Love Story) اثر اریک سگال

روایت عشق در سایه تضادها

۱. برخورد اول، تصادفی و تلخ

الیور، پسر ثروتمند و دانشجوی حقوق هاروارد، با جنیفر، دختر ساده‌دل و فقیر از خانواده‌ای ایتالیایی‌تبار، در کتابخانه آشنا می‌شود. گفت‌وگوی اول آن‌ها آمیخته به طعنه و کنایه است. اما همین تقابل، پایه‌گذار رابطه‌ای عمیق می‌شود.


۲. عشق با طعم سادگی

با وجود تفاوت‌های فرهنگی و اقتصادی، رابطه‌ی میان الیور و جنیفر به سرعت رشد می‌کند. آن‌ها بی‌پروا عاشق هم می‌شوند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند. عشقی که منطق نمی‌شناسد، اما در نگاه‌شان روشن و واقعی است.


۳. خشم پدرانه، طرد از ثروت

پدر الیور به‌شدت با ازدواج او مخالفت می‌کند. در نتیجه، الیور از ارث و حمایت مالی محروم می‌شود. اما این مسئله او را عقب نمی‌کشد؛ برعکس، با تلاش مضاعف زندگی مشترک‌شان را آغاز می‌کنند، با تکیه بر عشق و تلاش.


۴. زندگی با نان و امید

زوج جوان با سختی‌های مالی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، اما خوشبخت‌اند. جنیفر معلم موسیقی می‌شود و الیور درسش را ادامه می‌دهد. زندگی‌شان اگرچه ساده است، اما لبریز از صمیمیت و همراهی‌ست.


۵. بیماری خاموش، عشق بلند

با آغاز برنامه‌ی بچه‌دار شدن، مشخص می‌شود که جنیفر به بیماری کشنده‌ای مبتلاست. خبر، دنیای الیور را فرو می‌ریزد. در دل ناامیدی، او به هر دری می‌زند، اما عشق‌شان تنها درمانی‌ست که باقی می‌ماند.


۶. وداع بی‌کلمه، حضور بی‌پایان

جنیفر آرام از دنیا می‌رود. لحظه‌ی خداحافظی، سرشار از درد و سکوت است. تنها جمله‌ی معروف او باقی می‌ماند: «عشق یعنی هیچ‌وقت نگفتن متأسفم.» جمله‌ای که تا ابد در دل الیور می‌ماند و جهان را تغییر می‌دهد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد