کتاب «ذهنیت رشد» (Mindset) اثر کارول دوک

رویکرد انگیزشی و کاربردی

۱. دو ذهنیت، دو مسیر

کتاب با معرفی دو نوع ذهنیت آغاز می‌شود: ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد. افرادی با ذهنیت ثابت، توانایی‌ها را ذاتی می‌دانند و از شکست می‌ترسند. اما افراد دارای ذهنیت رشد، شکست را بخشی از مسیر یادگیری می‌دانند. این دو دیدگاه، نحوه‌ی برخورد با چالش‌ها، بازخوردها و تلاش را به‌کلی تغییر می‌دهند. ذهنیت رشد باعث پیشرفت مداوم و پذیرش اشتباهات می‌شود. انتخاب بین این دو، درواقع انتخاب بین ایستادن یا رشدکردن است. همین انتخاب ساده، سرنوشت فرد را شکل می‌دهد.


۲. آموزش از نو

دوک نشان می‌دهد که آموزش سنتی اغلب ذهنیت ثابت را تقویت می‌کند. کودکانی که تنها برای «باهوش بودن» تشویق می‌شوند، از خطرکردن و اشتباه‌کردن می‌ترسند. درحالی‌که تحسین برای «تلاش» ذهنیت رشد را پرورش می‌دهد. آموزش باید مبتنی بر فرایند باشد، نه فقط نتیجه. مربیان و معلمان می‌توانند با اصلاح زبان و رفتار خود، ذهنیتی منعطف در شاگردان ایجاد کنند. هدف باید یادگیری عمیق باشد، نه نمره‌ی خوب یا تایید دیگران. ذهنیت رشد در مدرسه، ریشه‌های موفقیت را پایه‌ریزی می‌کند.


۳. در ورزش، فقط استعداد کافی نیست

قهرمانانی مثل مایکل جردن یا محمدعلی کلی، در ظاهر ستارگان مادرزادند. اما کارول دوک می‌گوید: «این تلاش مداوم و ذهنیت رشد است که از آن‌ها افسانه می‌سازد». ورزشکاران با ذهنیت رشد، از تمرین‌های طاقت‌فرسا نمی‌هراسند. شکست برای آن‌ها فرصتی برای بهتر شدن است، نه نشانه‌ی ناتوانی. مربیان نیز باید این دیدگاه را در ورزشکاران نهادینه کنند. استعداد فقط شروع است؛ استمرار و تلاش است که به قله می‌رسد. ذهنیت رشد یعنی تعهد به بهتر شدن، نه اثبات برتری.


۴. رابطه‌ها هم رشد می‌خواهند

در روابط عاطفی نیز، ذهنیت‌ها نقش مهمی دارند. افرادی با ذهنیت ثابت، در مواجهه با مشکل، طرف مقابل را «غیرقابل تغییر» می‌دانند. اما ذهنیت رشد، به امکان تغییر، گفت‌وگو و حل مسئله ایمان دارد. تعهد، یادگیری متقابل و پذیرش اشتباه، پایه‌های رابطه‌ای رشد‌یافته‌اند. روابط سالم حاصل شناخت، تمرین و رشدند، نه اتفاقی معجزه‌آسا. ذهنیت رشد باعث می‌شود که زوج‌ها حتی از بحران‌ها نیز رشد کنند. رابطه‌ی خوب، ساخته می‌شود، نه پیدا.


۵. مدیران بزرگ چگونه می‌سازند؟

دوک با بررسی شرکت‌ها و رهبران کسب‌وکار، نشان می‌دهد که ذهنیت مدیر تعیین‌کننده‌ی مسیر تیم است. مدیران با ذهنیت رشد، از بازخورد نمی‌ترسند، به نوآوری میدان می‌دهند و شکست را فرصتی برای یادگیری می‌دانند. آن‌ها به کارکنان اعتماد می‌کنند و مسیر رشد فردی و جمعی را هموار می‌سازند. درحالی‌که مدیران با ذهنیت ثابت، کنترل‌گرا، دفاعی و ایستا هستند. سازمان‌ها با ذهنیت رشد، خلاق‌تر، سازگارتر و موفق‌تر می‌شوند. فرهنگ سازمانی نیز از ذهن رهبر آغاز می‌شود.


۶. تغییر ذهنیت، ممکن است

خوشبختانه، ذهنیت رشد آموختنی است. دوک ابزارها و تمرین‌هایی برای تغییر باورها ارائه می‌دهد. آگاهی از افکار محدودکننده، اولین گام در مسیر رشد است. با تمرین، می‌توان حتی در میانسالی نیز ذهنی منعطف‌تر ساخت. دوک تأکید می‌کند که نباید ذهنیت ثابت را دشمن دانست، بلکه باید آن را شناخت و مدیریت کرد. حتی یک جمله، می‌تواند مسیر فکر را تغییر دهد. یادگیری مادام‌العمر، نقطه‌ی طلایی ذهنیت رشد است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد