محاصرهٔ نومانسیا (El cerco de Numancia) – حدود ۱۵۸۲

نمایشنامهٔ «محاصرهٔ نومانسیا» (El cerco de Numancia) از آثار نخستین و کمترشناخته‌شدهٔ میگل دِ سروانتس است که حدود سال ۱۵۸۲ نوشته شد

۱. حماسه‌ای در دل تراژدی

نمایشنامه به محاصرهٔ تاریخی شهر نومانسیا به‌دست رومیان می‌پردازد، زمانی که مردم نومانسیا در برابر تسلیم مقاومت کردند. سروانتس این رویداد را با رویکردی تراژیک و قهرمانانه بازمی‌آفریند. داستان حول شجاعت، ایثار و عشق به میهن می‌گردد. شخصیت‌ها میان مرگ یا ننگِ تسلیم، مرگ شرافتمندانه را برمی‌گزینند. نومانسیایی‌ها به‌جای اسارت، نابودی خود را انتخاب می‌کنند. همین انتخاب، نمایشنامه را به نماد مقاومت ملی اسپانیا بدل می‌سازد. لحنی حماسی، اما اندوه‌بار در سراسر متن جاری است.


۲. شهر به‌مثابه قهرمان

برخلاف آثار سنتی، اینجا شهر نومانسیا نه‌تنها زمینهٔ رخدادها، بلکه شخصیت محوری است. نومانسیا همچون موجودی زنده، سخن می‌گوید، درد می‌کشد و تصمیم می‌گیرد. همهٔ مردمش، از پیر و جوان، نمایندهٔ روح مشترک مقاومت‌اند. مرگ برای آزادی، تصمیمی جمعی و ارادی است. این نگاه نمادین، شهر را به افسانه‌ای مقدس بدل می‌کند. نومانسیا نمایندهٔ ارادهٔ انسانی در برابر سلطه و زور است. سروانتس با این شخصیت‌پردازی نمادین، فراتر از زمان و مکان می‌رود.


۳. تضاد میان تمدن و خشونت

رومیان، نماد قدرت، نظم و تمدن غربند؛ اما در این اثر، آن‌ها چهره‌ای خشن، بی‌رحم و بی‌اخلاق دارند. در برابرشان، نومانسیا با وجود فقر و ضعف نظامی، تصویر شرافت و روح انسانی است. سروانتس با این تقابل، تمدن را زیر سؤال می‌برد. آیا قدرت نظامی مساوی با حقانیت است؟ این پرسشی‌ست که اثر بارها مطرح می‌کند. نومانسیا پیروز نمی‌شود، اما در اخلاق و روح، فاتح واقعی میدان است. رومیان پیروز فیزیکی‌اند، اما بازندهٔ اخلاقی.


۴. حضور نمادها و نیروهای فراطبیعی

در این اثر، نمادهای اسطوره‌ای و شخصیت‌های تمثیلی مانند «اسپانیا»، «دو سرنوشت»، یا «رودخانهٔ دوبرو» وارد ماجرا می‌شوند. این عناصر فضایی فراواقعی به نمایشنامه می‌دهند. شخصیت «اسپانیا» با زبان استعاری، درد و رنج وطن را روایت می‌کند. پیشگویی‌ها، رؤیاها و الهامات در سراسر داستان حاضرند. این حضور معنابخش، داستان را از سطح رویداد تاریخی فراتر می‌برد. سروانتس از نمایش‌نامه‌ای واقعی، آیینی ملی و شبه‌مذهبی می‌سازد. نوعی اسطوره‌سازی ادبی در جریان است.


۵. زبان نمایش؛ پرطمطراق و شاعرانه

سبک نگارش نمایشنامه از زبان نثر فاصله دارد و در قالب شعر و گفتار موزون نگاشته شده است. واژگان حماسی، ترکیبات شاعرانه و خطابه‌های شورانگیز، زبان متن را پرطنین و باشکوه کرده‌اند. این لحن، به عظمت تراژدی می‌افزاید. سروانتس، حتی در گفت‌وگوهای روزمره، شکوهی شاعرانه تزریق می‌کند. زبان، خود سلاحی‌ست برای ایستادگی در برابر تسلیم. فضای تراژیک با واژگان سنگین و پرقدرت آمیخته است.


۶. اثری سیاسی و پیشرو

«محاصرهٔ نومانسیا» را می‌توان نخستین نمایشنامهٔ سیاسی اسپانیا دانست. اثری‌ست که به‌جای دربار یا کلیسا، از مردم و شرافت‌شان سخن می‌گوید. نقد سلطه، ستایش آزادی، و نمایش فقر بدون زشتی، همه ویژگی‌های رادیکال این اثرند. نمایش، نه‌فقط گذشته را روایت می‌کند، بلکه آینه‌ای‌ست برای آینده. سروانتس با این نمایش نشان می‌دهد که ادبیات می‌تواند سلاحی در برابر استبداد باشد. اثری‌ست شجاعانه، غم‌انگیز و بی‌زمان.


نسخهٔ دوم – نگاه زیبایی‌شناختی و نمایشی

۱. آغاز درام اسپانیایی با رویکرد ملی

«محاصرهٔ نومانسیا» یکی از نخستین تلاش‌ها برای ایجاد درامی ملی در اسپانیاست. برخلاف سنت‌های یونانی، این نمایش از تاریخ بومی بهره می‌برد. سروانتس با نگاهی بومی، قهرمانانی اسپانیایی می‌آفریند. نمایش در بستر تاریخ واقعی شکل می‌گیرد اما پرداختی افسانه‌ای دارد. این اثر زمینه‌ساز سنت تراژدی دراماتیک اسپانیاست. بعدها نمایشنامه‌نویسان چون لوپه دِ وگا و کالدرون از همین ریشه الهام گرفتند.


۲. تئاتر تراژدی با پایان خودویران‌گر

در پایان اثر، نومانسیایی‌ها تصمیم می‌گیرند خودشان شهر را بسوزانند و خود را بکشند تا اسیر نشوند. این تصمیم، پایان‌بندی‌ای به‌شدت تراژیک و نمادین دارد. تراژدی در اینجا، حاصل ضعف یا اشتباه نیست؛ بلکه اوج عقل و ارادهٔ انسانی است. برخلاف تراژدی‌های یونانی، اینجا سرنوشت از درون مردم برمی‌خیزد. شور قهرمانانه با تلخی فداکاری در هم می‌آمیزد. مخاطب هم‌زمان مبهوت و اندوهگین می‌شود.


۳. استفاده از گروه کُر و صحنه‌سازی چندلایه

سروانتس از عناصر سنتی یونانی مانند «کُر» برای توصیف جمعی وقایع استفاده کرده است. گروه کُر روایتگر، مفسر و شاهد دردها و شجاعت نومانسیایی‌هاست. همچنین، استفاده از چند سطح روایت—از واقع‌گرایی تا اسطوره—در نمایشنامه مشهود است. صحنه‌ها گاه ملموس، گاه استعاری‌اند. این چندلایگی، اثر را از یک داستان ساده فراتر می‌برد. ساختار صحنه‌ها پیچیده اما منسجم است.


۴. خلق لحظات نمادین و شاعرانه

برخی صحنه‌ها مانند وداع عاشقانهٔ خانواده‌ها، تصمیم به مرگ دسته‌جمعی، یا خطاب شهر به مردم، لحظاتی به‌یادماندنی و شاعرانه هستند. این لحظات، احساسی عمیق و درخشان خلق می‌کنند. هم شعر است، هم تئاتر؛ هم فریاد، هم سکوت. تماشاگر با تجربه‌ای زیباشناختی روبه‌روست که دل و ذهن را می‌لرزاند. این لحظات، هستهٔ درخشان اثرند.


۵. نقد تمدن فاتحان

رومیان، به‌رغم ادعای تمدن و نظام، در این نمایش چهره‌ای سرد، بی‌روح و سرکوبگر دارند. آن‌ها از ابزار خشونت برای تسلط استفاده می‌کنند و هیچ زیبایی انسانی در رفتارشان نیست. این در حالی‌ست که نومانسیایی‌ها با عشق، همبستگی و ایثار تصویر می‌شوند. سروانتس تمدن را نه در قدرت نظامی، بلکه در معنویت انسانی می‌جوید. این نگاه، حتی امروز نیز تفسیری نو و نقادانه است.


۶. فراموش‌شده اما بنیادین

با اینکه امروزه کمتر خوانده یا اجرا می‌شود، «محاصرهٔ نومانسیا» یکی از آثار زیربنایی تئاتر اسپانیایی است. اثری‌ست که آغازگر نگاهی تازه به نمایشنامه‌نویسی بود. بین حماسه و تراژدی، تاریخ و افسانه، سنت و نوآوری حرکت می‌کند. هنوز هم در تحلیل ادبیات میهن‌گرایانه، این نمایش اهمیت دارد. فراموش‌شدنی نیست، هرچند کمتر دیده شده.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد