خلاصهٔ رمان «زنی در پنجم» اثر داگلاس کندی

هری ریکس، استاد دانشگاه و متخصص سینما، پس از فروپاشی زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش در آمریکا، به پاریس می‌گریزد تا از گذشتهٔ دردناک خود فرار کند. در پاریس، او در محله‌ای فقیرنشین ساکن می‌شود و شغلی شبانه به‌عنوان نگهبان انبار می‌پذیرد. در این دوران تاریک، هری با مارگیت کادار، زنی مرموز و جذاب، آشنا می‌شود. رابطهٔ آن‌ها به‌سرعت پیش می‌رود، اما مارگیت قوانین خاصی برای دیدارهایشان دارد و اطلاعات کمی از خود فاش می‌کند.


با گذشت زمان، هری متوجه می‌شود که مارگیت ممکن است واقعی نباشد یا دست‌کم، آن‌گونه که به‌نظر می‌رسد، نباشد. اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد و افرادی که به هری آسیب رسانده‌اند، به‌طرز مشکوکی از میان می‌روند. هری در می‌یابد که مرز بین واقعیت و خیال، زندگی و مرگ، و گناه و رستگاری در حال محو شدن است.


«زنی در پنجم» رمانی است که با فضایی تاریک و روان‌شناختی، به بررسی موضوعاتی چون گناه، رستگاری، و تأثیر گذشته بر حال می‌پردازد. این اثر در سال ۲۰۱۱ به فیلمی با بازی ایتن هاوک و کریستین اسکات توماس تبدیل شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد