رمان «غریبه‌ای در خانه» (A Stranger in the House) نوشته‌ی شاری لاپنا

رمان «غریبه‌ای در خانه» (A Stranger in the House) نوشته‌ی شاری لاپنا (Shari Lapena) یک تریلر روان‌شناختی پرکشش است که با ریتمی سریع، خواننده را در فضای معمایی و دلهره‌آور زندگی یک زوج گرفتار در زنجیره‌ای از دروغ، ترس و گذشته‌ای رازآلود غرق می‌کند

. فرار ناگهانی در شب

ترنر، زنی خانه‌دار و آرام، ناگهان بدون هیچ توضیحی خانه را ترک می‌کند و با سرعت در جاده‌ای خطرناک تصادف می‌کند. او چیزی از آن شب به خاطر نمی‌آورد. شوهرش تام که از این حادثه شوکه شده، نمی‌فهمد چرا همسرش بدون کیف یا گوشی رفته است. پلیس به او مشکوک می‌شود، چرا که شواهدی از حضور او در صحنه یک جنایت پیدا می‌کنند. حافظه‌ی ناقص ترنر بر تردیدها می‌افزاید. او خود را بی‌گناه می‌داند، اما چیزی در ذهنش دفن شده است. ماجرا تنها یک تصادف نیست، بلکه بخشی از یک راز تاریک است.


۲. خانه‌ای دیگر با رازهایی دیگر

با گذشت زمان، پلیس به خانه‌ی زوج برمی‌گردد و نشانه‌هایی از ورود غیرمجاز پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد کسی وارد خانه شده در غیاب آن‌ها. همسایه‌ی فضول، کارن، که از ابتدا ناظر همه چیز بوده، حرف‌هایی دارد که فضای داستان را پرتنش‌تر می‌کند. رابطه‌ی این همسایه با تام و ترنر، سوال‌برانگیز می‌شود. خانه دیگر مکان امنی نیست، بلکه صحنه‌ی یک بازی خطرناک است. وسایل جابه‌جا شده‌اند و ترنر احساس می‌کند کسی در تعقیبش است. ذهن او اما، همچنان قفل است.


۳. گذشته‌ای که زنده می‌شود

ترنر در گذشته‌اش رازی دارد که آن را از همسرش پنهان کرده است. هویت واقعی او، با آنچه وانمود می‌کرده، تفاوت دارد. پلیس کم‌کم به این موضوع نزدیک می‌شود. ترس از افشا شدن گذشته، او را به مرز جنون می‌رساند. خواننده کم‌کم درمی‌یابد که «غریبه» فقط کسی نیست که وارد خانه شده، بلکه خود او هم برای همسرش غریبه‌ای بوده. تام نیز شروع به جست‌وجوی حقیقت می‌کند. اعتماد در این رابطه فرو می‌ریزد.


۴. بازی پلیس و معما

بازجویی‌های پلیس پیچیده‌تر می‌شود و کارن زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد. انگیزه‌ها و ارتباط‌های شخصیت‌ها کم‌کم روشن می‌شود. اما هر پاسخ، سوالی تازه به‌همراه دارد. یک قتل واقعی در پس‌زمینه‌ی داستان، گره‌ی اصلی روایت است. ترنر بین گفتن حقیقت و حفظ زندگی‌اش گیر افتاده. پلیس، دوست، همسر و حتی خود او نمی‌دانند حقیقت کامل چیست. شاری لاپنا با مهارتی خاص، تعلیق را در هر صفحه حفظ می‌کند.


۵. حقیقتی هولناک و دورویی انسانی

وقتی بخش‌هایی از حافظه‌ی ترنر بازمی‌گردد، قطعات پازل کم‌کم کنار هم قرار می‌گیرند. معلوم می‌شود که همه‌ی آدم‌ها چیزی برای پنهان کردن دارند. هویت‌ها، روابط، و حتی احساسات، دروغ‌هایی در دل خود دارند. هیچ‌کس آن‌طور که وانمود می‌کرد، نیست. چهره‌ی واقعی ترنر و ارتباطش با قربانی قتل، پرده از جنایت برمی‌دارد. اما این حقیقت، بهایی سنگین دارد. واقعیت، از خود دروغ‌ها ترسناک‌تر است.


۶. پایان باز، ذهن مشوش

در پایان، بسیاری از گره‌ها باز می‌شوند اما نویسنده با یک پایان نیمه‌باز، خواننده را در تعلیق رها می‌کند. آیا عدالت اجرا شد؟ آیا حقیقت گفته شد؟ یا فقط داستانی بهتر از واقعیت تعریف شد؟ ترنر و تام حالا دیگر همان آدم‌های قبل نیستند. اعتماد بینشان، برای همیشه شکسته است. خانه‌ آن‌ها دیگر خانه نیست، بلکه صحنه‌ی بازمانده‌ای از جنگی پنهانی است. و غریبه، شاید هیچ‌گاه خانه را ترک نکرده باشد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد