خلاصه کتاب «زندگی خود را طراحی کنید» نوشته‌ی بیل بورنت و دیو ایوانس

۱. شروع از جایی که هستی، نه جایی که باید باشی

بسیاری از افراد طراحی زندگی را به تعویق می‌اندازند چون حس می‌کنند باید اول «آماده» شوند. کتاب با این باور مقابله می‌کند. می‌گوید: هر جا که هستی، نقطه‌ی شروع است. مهم نیست چند سالت است یا چقدر سردرگمی داری. همین حالا می‌توانی زندگی‌ات را دوباره طراحی کنی. هدف، پیشرفت است، نه کمال. این دیدگاه امیدبخش و کاربردی است. و گام نخست همیشه: حرکت کردن است، نه فکر بیش از حد.


۲. شناسایی نقاط انسداد و گشودن راه‌ها

در طراحی زندگی، باید موانع ذهنی و عینی را شناسایی کرد. نویسندگان پیشنهاد می‌دهند ابتدا از خود بپرسیم: چه چیزی مانع حرکت من شده؟ گاه ترس، گاه کمال‌گرایی، و گاه انتظار برای مسیر ایده‌آل است. با شفاف‌کردن این انسدادها، راه برای خلاقیت باز می‌شود. نویسندگان ما را به جست‌وجوی راه‌های کوچک برای گشودن دعوت می‌کنند. هر انسداد، با یک «راه فرعی کوچک» می‌تواند بی‌اثر شود. کلید، در جسارتِ عمل است.


۳. آفرینش مسیر، به جای یافتن مسیر

در جامعه، این باور رایج است که باید «مسیر درست» را پیدا کرد. اما نویسندگان می‌گویند: مسیر درست وجود ندارد، بلکه خلق می‌شود. انتخاب‌ها، مسیر را می‌سازند، نه برعکس. هر چه بیشتر دست‌به‌کار شویم، مسیرهای بیشتری نمایان می‌شود. به‌جای انتظار برای مسیر کامل، باید راه را گام‌به‌گام ساخت. این طرز تفکر، هم‌زمان خلاقانه و رهایی‌بخش است. طراح زندگی بودن، یعنی صاحب اختیار مسیر خود بودن.


۴. طراحی زمان و انرژی شخصی

یکی از بخش‌های مفید کتاب، بررسی چگونگی استفاده از زمان و انرژی است. نویسندگان از خواننده می‌خواهند فعالیت‌های روزانه را دسته‌بندی کند: کدام انرژی می‌دهد و کدام می‌گیرد؟ با این آگاهی، می‌توان الگوی زندگی روزانه را بازطراحی کرد. مثلا زمان بیشتری برای فعالیت‌های نشاط‌آور گذاشت و زمان خسته‌کننده را کاهش داد. این فرآیند ساده، رضایت فردی را به‌طرز محسوسی افزایش می‌دهد. زندگی مؤثر، یعنی استفاده هوشمندانه از انرژی.


۵. پرسش از دیگران، نه فقط خود

طراحی زندگی فقط کار ذهنی فردی نیست. نویسندگان بر گفت‌وگو با دیگران تأکید می‌کنند. باید از کسانی که تجربه‌ی زندگی متفاوتی دارند پرسید، شنید و آموخت. این مصاحبه‌ها به ما کمک می‌کند بفهمیم واقعیت‌ها با تصورات‌مان چقدر تفاوت دارد. از دل این گفت‌وگوها، دیدگاه‌های نو پدیدار می‌شوند. زندگی قابل طراحی است، اما نه در انزوا. گفت‌وگو، یکی از ابزارهای طراحی‌ است.


۶. تعهد به مسیر، نه نتیجه‌ی نهایی

کتاب با تأکیدی صادقانه پایان می‌گیرد: زندگی طراحی‌شده، تعهد به «روند» است، نه رسیدن به نقطه‌ای خاص. ممکن است آنچه می‌خواهیم تغییر کند. ممکن است مقصد نهایی هرگز واضح نباشد. اما تعهد به طراحی، یعنی پذیرفتن این ناپایداری. کسی که طراح زندگی‌اش باشد، در هر مرحله آگاهانه پیش می‌رود. این آگاهی، به زندگی معنا و جهت می‌دهد. و معنای زندگی، نه در پاسخ، بلکه در مسیر جست‌وجو است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد